آخرین تابش اختر
مجموعه قصههای کوتاه اعضای انجمن قصهنویسی حوزهی هنری آذربایجان غربی (واحد آفرینشهای ادبی)
معرفی مختصر كتاب
در یک روز سرد زمستانی دختری با نام "اختر" به عنوان شاگرد جدید کلاس، از سوی معلم به بچههای کلاس معرفی میشود. اختر خیلی زود با همکلاسی خویش، فاطمه، دوست میشود و فاطمه از صحبتهای او متوجه میشود که پدر وی شهید شده و مادر نیز سرپرستی او را به عمه سپرده و خود، به روستا نزد خانوادهاش بازگشته است. روزی اختر، از همیشه غمگینتر، برای فاطمه درد دل کرده و میگوید که فردا سالگرد تولدش است. هرسال پدر، در روز تولد او جشن گرفته و به او هدیه میداده است، اما امسال... "فاطمه و مادرش تصمیم میگیرند تا در مدرسه برای دختر تنها جشن تولد بگیرند؛ آنها هدیهای تهیه کرده و مادر تمام صبح روز بعد را به پختن کیک تولد میگذراند. اما نزدیک ظهر شهر به وسیلهی هواپیماهای عراقی بمباران شده و برای مدتی طولانی مدرسهها تعطیل میشوند. پس از بازگشایی مدرسهها، فاطمه با اشتیاق هدیهی خویش را برداشته و به مدرسه میرود با این نیت که برای اختر توضیح دهد که روز تولدش، کیک هم داشته اما با آن اتفاق، همهی برنامهها به هم ریخته است. اما هیچچیز آنطور که دخترک میخواهد پیش نمیرود و فاطمه پس از ورود به مدرسه متوجه میشود در همان اولین بمباران شهر، اختر نزد پدرش رفته و روز تولدش را در کنار پدر خویش بوده است. "آخرین تابش اختر" مجموعهای از 31 داستان کوتاه از اعضای انجمن قصهنویسی حوزهی هنری استان آذربایجان غربی است. از آن میان میتوان به پلان آخر، نبرد امروز، شمعهای بارانی، مرد شمارهی یک، آخرین لحظهی ققنوس، وقتی زمین لرزید، چکامهی خون، نجات، صحرای خون، مجنون، شهید، لبخند جهاد، بدون عنوان، یادداشت، انشا، و پرواز معکوس اشاره کرد.
140صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ ۱ - ۵۰۰ نسخه ISBN: 978-964-8546-08-8
تاریخ نشر:۸۶/۱۰/۰۴ قیمت :۷۰۰۰ ریال
كد دیویی:۸fa۳.۶۲۰۸ زبان كتاب:فارسی محل نشر:آذربایجان غربی - ارومیه
موضوع(ها):
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 - مجموعهها
پدیدآور(ان):