سازمان فرهنگی ورزشی ارومیه

فرهنگسرای حضرت علی اکبر(ع)

                                             

 

 

فرهنگسرای حضرت علی اکبر (ع) از سال 1400تاسیس شده است و هم اکنون سرکار خانم زهرا کی فرزندی مدیریت این مجموعه را برعهده دارد.

 

آدرس: شهرک شهریار، خیابان شهید فلاح،خیابان شهید نصیری، فرهنگسرای حضرت علی اکبر(ع)

نهضت عاشورا

مقدمه رخداد عاشورا واقعه ای است بی نظیر که تاریخ اسلام، تاریخ بشریت بدیلی برای آن سراغ ندارد. جایگاه بلند عاشورا در تاریخ و فرهنگ بشری، آن را به صورت رویدادی جاودانه درآورده است که همچون نگین درخشانی بر تارک تاریخ می درخشد. با وجود دستان تحریفگری که در طول چهارده قرن درصدد تحریف حقیقت ارزش های نهضت حسینی (ع) برآمده اند؛ آنچه از عاشورا برای ما به یادگار مانده از چنان عمق و غنایی برخوردار است که تا فرجام تاریخ، پیام آور ارزش های والای انسانی و الهام بخش انسان های آزاده و خداجو خواهد بود.

نهضت عاشورا

گردآورنده: دکتر مریم جعفری

هدف از نهضت عاشورا

هدف از نهضت عاشورا، چيزي است که امام حسین (ع) براي ‏دست‏يافتن به اهداف والا و يا تحقق آن ها هر چند در زمان هاي بعد، دست به آن قيام زد و در اين راه، شهيد شد. فهرستي از اين اهداف مقدس به اين صورت است:

  • زنده کردن اسلام
  • آگاه ساختن مسلمانان و افشاي ماهيت واقعي امويان
  • ‏احياي سنت نبوي و سيره علوي
  • اصلاح جامعه و به حرکت در آوردن امت
  • ‏از بين بردن سلطه استبدادي بني اميه بر جهان اسلام
  • ‏آزاد سازي اراده ملت از محکوميت ‏سلطه و زور
  • حاکم ساختن حق و نيرو بخشيدن به حق پرستان
  • ‏تامين قسط و عدل اجتماعي و اجراي قانون شرع
  • ‏از بين بردن بدعت ها و کج روي ها
  • تاسيس يک مکتب عالي تربيتي و شخصيت بخشيدن به جامعه

اين هدف ها، هم در انديشه و عمل سيد الشهدا، جلوه‏گر بود، هم در ياران و سربازانش. از جمله سخنان امام حسين‏ (ع) که گوياي اهداف اوست، عبارت است از:

« و أَنِّی لَم أَخرُج أَشِراً و لَا بَطراً و لَا مُفسِداً و لَا ظَالِماً و إِنَّمَا خَرَجتُ لِطَلبِ الإِصلاَحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی صلَّی الله علیه و آله، أُرِیدُ أَن آمَرَ بالمَعرُوفِ و أَنهی عَنِ المُنكَر و أسِیرُ بِسِیرةِ جَدِّی و أبی علی بن أبی طالب علیه السلام»[1]

به درستی كه من بیهوده ، گردنكش ، ستمگر و ظالم حركت نكردم ، بلكه برای اصلاح در امت جدم محمد (صلَّی الله علیه و آله) حركت كردم و می خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به روش جدم محمد (صلَّی الله علیه و آله) و پدرم علی بن ابی طالب (علیه السلام) رفتار كنم.

و در نامه خود به بزرگان بصره نوشت:

« ... وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلى کِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ(صلى الله علیه وآله)، فَاِنَّ السُنَّةَ قَدْ أُمیتَتْ، وَ إِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا أَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ، وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ» [2]

« ... و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا مى خوانم، چرا که سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از بین برده و بدعت [در دین] را احیا کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت مى کنم. والسلام علیکم و رحمة الله.»

و در نامه‏اي که همراه مسلم بن عقيل به کوفيان نوشت، رسالت امامت را اينگونه ترسيم‏ فرمود:

« فَلَعَمْری  مَا الاِمامُ إِلاَّ الْعامِلُ بِالْكِتابِ والاْخِذُ بِالْقِسْطِ وَ الدّائِنُ بِالْحَقِّ وَ الْحابِسُ نَفْسَهُ عَلی ذاتِ اللّهِ.» [3]

« به جان خودم سوگند، امام و پيشوا نيست، مگر كسی كه به قرآن عمل كند و راه قسط و عدل را در پيش گيرد و تابع حقّ باشد و خود را در راه رضی خدا وقف سازد.»

و در کربلا به ياران خويش فرمود: « أَلا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا يُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْباطِلَ لا يُتَناهی عَنْهُ، لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فی  لِقاءِاللّهِ مُحِقًّا، فَإِنّی لاأَرَی الْمَوْتَ إِلاّ سَعادَةً وَ لاَ الْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ إِلاّ بَرَمًا».[4]

« آيا نمی بينيد كه به حقّ عمل نمی شود و از باطل نهی نمی گردد؟ در چنين وضعی مؤمن به لقی خدا سزاوار است. و من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ظالمان را جز هلاكت نمی بينم.»

 

                     از حسين اکتفا به نام حسين                           نبود در خور مقام حسين

                      بلکه يابد که خلق دريابند                                علت اصلي قيام حسين

                      کشته شد زير بار ظلم نرفت                         به به از قدرت تمام حسين

                     بهر احياي دين شهادت يافت                     زنده شد نام دين زنام حسين [5]

 

پرچمدار نهضت عاشورا

تاریخ بشر نشان داده است که زنان مؤمن و فداکار می‌توانند برای رسیدن به والاترین مقام انسانی، همپای مردان گام بردارند و در حفظ کیان و قداست اسلام مجاهدت کنند. نمونه برجسته چنین انسان‌های سرافراز و شایسته، زنانی هستند که در حماسه عاشورا حضور داشتند و نقشی جاویدان از خود به یادگار گذاشتند.

حضرت زینب(س) درخشان‌ترین چهره پس از واقعه عاشوراست. ایشان رهبر زنان در ادامه‌ی راه انجام رسالت نهضت عاشورا بود، پرچم پر افتخار پیام شهادت را در دست می‌گیرد، در همه جا افشاگری و ستمگری را محکوم می‌کند، شهادت را مایه افتخار می‌خواند و ﻫﺪف ﺳﺎﻻر ﺷﻬﯿﺪان را ﺗﻤﺎم و ﮐﻤﺎل اجرا می‌کند. ﺟﺮﯾﺎن ﻋﺎﺷﻮرا و ﺷﻬﺎدت اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ(ع) و ﯾﺎراﻧﺶ ﺑﺪون ﺣﻀﻮر ﺣﻀﺮت زﯾﻨﺐ(س) تداوم نمی‌یافت. [6]

سه وظیفه مهم حضرت زینب(س): نخست، از حجت خدا و امام وقت، حضرت سجاد (ع) حمایت کند و وي را از گزند دشمن حفظ نماید. حمایت از امام زمان در چندین مقطع صورت گرفت؛ در جریان هجوم دشمنان به خیمه های اهل بیت بعد از شهادت امام حسین(ع)، در دارالحکومه کوفه که عبیدالله قصد داشت امام را به قتل برساند و بار سوم در دربار یزید در شام بود که قصد داشت امام را به شهادت برساند که حضرت زینب کبری (س) مانع اقدام یزید گردید. در طول روز عاشورا، در مسیر اسارت و طول اسارت با تمام وجودش از امام زمان(ع) خود پرستاری کرد. یکی از مهمترین اقدامات حضرت زینب(س) این بود که پیام شهیدان کربلا را به همه جا برساند و راه آنها را دنبال کند.

قیام و نهضت امام حسین(ع)، دو مرحله داشت: مرحله نخست، مرحله مبارزه، جهاد و شهادت، و مرحله دوم مرحله پیام رسانی و بیدارگري. اگر نهضت امام حسین(ع) در همان مرحله نخست خلاصه می شد و کسی نبود که پیام نهضت را به گوش مردم آن زمان برساند، ماه ها زمان لازم بود تا به طور طبیعی خبر قیام امام(ع) به شهرهاي اطراف برسد. شاهد این مدعی این است که پیش از ورود اهل بیت امام(ع) به مدینه مردم آن شهر هنوز از رویدادهاي کربلا بی خبر بودند. در این مدت یزیدیان با آن همه امکانات تبلیغاتی، که در اختیار داشتند، به راحتی می توانستند، وقایع کربلا را در راستاي منافع خود تحریف کنند و به گونه اي به گوش مردم برسانند که براي حکومت یزید کمترین ضرر و زیان را در برداشته باشد. در این صورت تا حدّ بسیار زیادي از تأثیر قیام امام حسین(ع) در جامعه آن زمان و جوامع آینده مسلمانان کاسته می شد، و به طور قطع ما امروز شاهد این همه آثار و برکات براي نهضت امام حسین(ع) نبودیم. بنی امیه براي سرپوش نهادن بر جنایت خویش و انحراف افکار عمومی از شگردهاي گوناگون تبلیغاتی استفاده می کردند، که مخفی نگهداشتن جنایات خود از دید مردم در حدّ ممکن، ضددینی و ضدمردمی معرفی کردن فعالیت هاي مخالفان خود و بنی امیه با ابزارهاي گوناگون تبلیغاتی که در اختیار داشتند، مخالفان خود را افرادي بی دین، دنیا پرست، ایجاد شایعات گوناگون درباره کیفیت وقوع حوادث و انگیزه مخالفان از جمله مهمترین این موارد بود.

 اوج رسالت و آگاهی بخشی حضرت را در خطبه های ایشان در کوفه و شام می بینیم. در خطبه کوفه، حضرت به مواخذه کوفیان می پردازد که اهل بیت و امام زمان را یاری نکردند و در شام یزید را برای خودش و برای دیگران معرفی می کند و در مقابل با استدلال و برهان به معرفی خاندان رسالت می پردازد.

سومین وظیفه و مسئولیتی که حضرت زینب(س) بر عهده داشت این بود که طبق وصیت برادرش از خانواده هاي شهیدان و از کودکانی که پدران آنها به شهادت رسیده اند، سرپرستی کرده و روحیه آنها را در سطحی عالی نگاه دارد حضرت زینب(س) از نظر روحی و قدرت تحمل در حدّ عالی و درجات بالا قرار داشت. او از جمله شخصیت هاي نمونه و منحصر به فردي است که مادرگیتی از آوردن امثال آن ناتوان است؛ ولی این مسئولیت پیام رسانی عاشورا به قدري خطیر و بزرگ بود، که حتی شخصیتی بسان حضرت زینب(س) نیز براي انجام آن نیازمند آمادگی قبلی بود. بر همین اساس به نظر می رسد، زینب از همان دوران کودکی تحت تربیت پیشوایان معصوم به تدریج براي انجام چنین وظیفه خطیري آماده می شد. [7]

ﺣﻀﺮت زﯾﻨﺐ(س) وصی اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ(ع): تسلط بر خویشتن، صبوری، آموزش صبر و مقاومت و روحیه‌بخشی به زنان، جمع‌آوری کودکان پراکنده در بیابان و آرام کردن آنان، رسیدگی به بیماران و مداوای زخمی‌ها، دفاع از دختر امام حسین(ع)، پرستاری از امام سجاد(ع) و مراقبت و پاس‌داری از جان ایشان در برابر دشمن، حمایت از زنان در برابر تعدی‌های دیگران به آنان و کودکان، حفظ ارزش‌های دینی و اعتراض به حتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم‌های آلوده همه و همه از نقش‌های برجسته زینب(س) در نهضت حسینی بود. [8]

شناخت و معرفت حضرت زینب(س) نسبت به مقام امامت، پیروی بدون قید و شرط از امام(ع)، تلاش در جهت معرفی امام حسین(ع) و امام سجاد(ع)، نفی تهمت‌ها و پاس‌داری از جان امام معصوم نیز نشاندهنده نقش زینب(س) در پیوند با امامت است.

از روزی ﮐﻪ ﮐﺎروان حضرت اﻣﺎمﺣﺴﯿﻦ(ع) از ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﮑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮد ﺗـﺎ ﺑﻪ ﮐﺮﺑﻼ رﺳﯿﺪ، ﺑﺮ مسئولیت‌ها و مصیبت‌های عقیله بنی‌هاشم(س) اﻓـﺰوده ﺷﺪ. ﭘﺲ از ﺷﻬﺎدت اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ(ع) ﺣﻤﺎﺳﻪ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﻋﺎﺷﻮرا ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎن رﺳﯿـﺪ و ﺳﻨﮕﯿﻦﺗﺮﯾﻦ وﻇﯿﻔﻪ و ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺣﻀﺮت زﯾﻨـﺐ(س) آﻏـﺎز ﺷﺪ. ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﯾﮏ ﻧﻬﻀﺖ ﮐﻪ ﻋﻤﺮی ﺟﺎوداﻧﻪ دارد، به دﺳﺖ ﯾﮏ زن ﺳﭙﺮده ﺷﺪ. او باید با ﻫﻤﻪ‌ی ﻣﺼﯿﺒﺖﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارد، بزرگ‌ترین ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ را در ﺷﺮاﯾﻂ ﺑﺤﺮاﻧﯽ اﺳﺎرت ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ.

در چنین شرایطی به ﯾﮏ ﭘﯿﺎم‌رﺳﺎن ﻧﯿﺎز بود ﺗﺎ ﻫﺪف ﻧﻬﻀﺖ و ﺣﻤﺎﺳﻪ ﻋﺎﺷﻮرا را ﺑﯿﺎن ﮐﻨﺪ و پیام‌رسان ﭼﻨﯿﻦ آرﻣﺎن و ﻫﺪف جاودانه‌ای، شخصیتی جز ﺣﻀﺮت زﯾﻨﺐ کبری(س) نمی‌توانست باشد. اﻣﺎم ﺣﺴﯿﻦ(ع) ﺣﻀﺮت زﯾﻨﺐ(س) را که در روز عاشورا همراه و مشاور و یاور خود می‌دانست، وﺻﯽ ﺧﻮد ﻗﺮار داد و ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﮐﺎروان اﺳﯿﺮان را ﺑﻌﺪ از ﺧﻮد ﺑﺮ دوش وی ﮔﺬاﺷﺖ.

قهرمان کربلا ﺑﺎ ﺷﺠﺎﻋﺖ، دراﯾﺖ و هیبتی ﮐﻪ داﺷﺖ ﻫﺮﮔﺰ اﺟﺎزه ﻧﺪاد رﻧﺞ اﺳﺎرت آﻧﺎن را از ﭘﺎی درآورد و روﺣﯿﻪ ﺧﻮد را در ﺑﺮاﺑﺮ دﺷﻤﻦ ﺑﺒﺎزﻧﺪ و از ﺧﻮدﺷﺎن ذﻟﺖ و خواری ﻧﺸﺎن دهند. ﺣﻔـﻆ روﺣـﯿـﻪ اﺳﯿﺮان، ﺑﺰرگﺗﺮﯾﻦ ﺣﺮﺑﻪای ﺑﻮد ﮐﻪ ﯾﺰﯾﺪﯾﺎن زﻣﺎن را رﺳﻮا ﮐﺮد و ﭘﺮده از جنایات آنان برداشت.

در ﺗﺎرﯾﮑﯽ ﺷﺐ، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻤﻪ اﻣﺎم ﺣﺴـﯿـﻦ(ع) آﺗﺶ ﮔﺮﻓﺖ و ﮐﻮدﮐﺎن از ﺗﺮس ﺑﻪ ﻫﺮ ﻃﺮف ﻣﯽ‌دوﯾﺪﻧﺪ و اﻣﺎم ﺳﺠـﺎد(ع) از ﺗﺐ ﺑﻪ ﺧﻮد ﻣﯽ‌ﭘﯿﭽﯿﺪ و در ﮔﻮﺷﻪ‌ی ﺧﯿﻤﻪ اﻓﺘﺎده ﺑﻮد، قهرمان کربلا، زینب کبری(س) بود که از سویی ﺳـﻌﯽ داﺷﺖ اﻣﺎم ﺳﺠﺎد(ع) را از ﺷﻌﻠﻪﻫﺎی آﺗﺶ ﻧﺠﺎت دﻫﺪ و از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ می‌خواست کودکان در بیابان را جمع‌آوری کند. ﻓﺮدای آن روز ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎروان اﺳﯿﺮان ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽﮐﺮد. ﺣﻀﺮت زﯾﻨﺐ(س) ﺑﺎ ﻧﯿﺮو و ﺗﻮان فوق‌العاده‌ای ﮐﻪ داﺷﺖ ﻫﻤﻪ‌ی اﺳﯿﺮان را ﺑﺮ اﺷﺘﺮان ﺳﻮار ﮐﺮد ﺗـﺎ دﺳﺖ ﻧﺎﻣﺤﺮم ﺑﻪ ﺳﻮی آﻧﺎن دراز ﻧﺸﻮد. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﮐﺎروان ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮد، ﺣﻀﺮت زﯾﻨﺐ(س) ﺑﻪ ﻋﻤﺮﺳﻌﺪ فرمود: «ﻣﺎ را از ﻗﺘﻠﮕﺎه ﻋﺒﻮر ﺑﺪه ﺗﺎ اﺳﯿﺮان ﺑﺎ ﺷﻬﯿﺪان وداع ﮐﻨﻨﺪ». ﮐﺎروان اﺳﯿﺮان وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻗﺘﻠﮕﺎه رﺳﯿﺪﻧﺪ، ﻫﺮﮐﺲ ﺧﻮد را ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦ عزیزانش اﻧﺪاخت.

در طول سفر، کودکان و زنان اهل‏بیت غذای محدودی داشتند، به طوری که آن مقدار غذا برای کودکان که قدرت تحمل کم‏تری داشتند هم کافی نبود. زینب کبری(س) که مسئولیت پاس‌داری از کودکان را بر عهده داشت، نمی‏توانست ناظر گرسنگی کودکان داغ‌دار و رنجیده‌ی برادر باشد؛ از این رو غذای خود را در میان کودکان تقسیم می‏کرد و خود روزهای پی‏درپی گرسنه سپری می‏کرد. این امر سبب شد آن حضرت گرفتار ضعف جسمانی شود و نتواند نماز شب خود را ایستاده به جا آورد.

سخنان زینب(س) پس از شهادت سالار شهیدان و خطبه‌های آن حضرت در بازار کوفه و دربار ابن‌زیاد و بارگاه یزید در شام، چنان کوبنده و تکان دهنده بود که همگان را به حیرت واداشت و مسلمانان را از خواب غفلت بیدار کرد. سخنان وی نشان‌دهنده اوج شخصیت حضرت زینب(س) از نظر معرفت، شناخت، ایمان، رضا و تسلیم در برابر پروردگار است. عظمت و بزرگی این بانوی بزرگ همه را به تعجب و شگفتی وا می‏دارد.

هنگام ورود اسیران به کوفه، نخست مردم با شادمانی به استقبال اسیران آمدند، ولی حضرت زینب(س) با سخنان آتشین خود، اوضاع را دگرگون ساخت و کوفیان غرق ماتم شدند. او با کلمات ملکوتی، هم کوفیان را متوجه جنایتشان نمود و هم ماهیت قیام را روشن ساخت. انتقام از قاتلان امام حسین(ع)، با قیام مختار، رهاورد بیدارگری حضرت زینب(س) بود که خشم مردم را بر ضدحکومت برانگیخت. همچنین حضرت زینب(س) با نهیب خویش در کاخ عبیداللّه، وی را تحقیر کرد و ماهیت انقلاب را نیز از دستبرد آن ناپاک حفظ نمود.

سخنان زینب(س) در مجلس ابن زیاد نیز مردم کوفه را متوجه اشتباه خود ساخت، از تحریف حوادث کربلا جلوگیری کرد، تبلیغات دشمن را خنثی نمود، یاد و نام و اهداف امام(ع) را همچنان زنده نگه داشت و ماهیت و جنایات حکومت امویان را افشا کرد.

در شام نیز سخنرانی حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) اوضاع را علیه یزید دگرگون کرد و یزید ناچار شد تا از جنایاتش اظهار ندامت و پشیمانی کند و گناه را به گردن پسر زیاد اندازد و درصدد دلجویی از خاندان پیامبر(ص) برآید. لذا به امام سجاد(ع) پیشنهاد کرد که با عزت و احترام در شام بمانند و یا به موطن اصلی خود، مدینه بازگردند. امام سجاد(ع) فرمود: من باید در این مورد با عمه‌ام مشورت کنم؛ چون سرپرست یتیمان و غمخوار اسیران اوست.

چون با حضرت زینب(س) دراین باره مذاکره شد، ایشان پیشنهاد اجازه برای عزاداری را یافتند و به این ترتیب برپایی مجلس سوگواری برای کشتگان کربلا فرصت دیگری برای پیام‌رسانی و ادامه رسالت نهضت عاشورا شد و این یکی دیگر از جلوه‌های تدبیر و رهبری و مدیریت حضرت زینب(س) است.

امویان بر آن بودند که از اسیری اهل بیت بهره‌برداری سیاسی کنند و آنان را خوار سازند و خواری آنان را به رخ مردم بکشند و امید حرکت را در مردم بمیرانند، پیروزی حق بر باطل را محال جلوه دهند، اما شهامت و شجاعت زینب(س) و سخنرانی روشنگر و افشاگرانه ایشان، این مجال را از امویان گرفت و نقشه آنان را نقش بر آب کرد. [9]

این‌گونه بود که عقیله بنی‌هاشم، ام‌المصائب، دختر گرامی امیرالمؤمنین علی(ع)، حضرت زینب کبری(س) نقش خویش را سرافرازانه در جهت ابلاغ و تداوم نهضت حسینی ایفا نمود.

درود خدا و پیامبران و پاکان و نیکان بر روح مقدس آن اسوه صبر و استقامت.

 

از عاشورا تا اربعین

کربلا شگفت‌ترین؛ ژرف ترین و رازناک ترین حادثه عالم است که تاریخ تاکنون به چشم خویش دیده است. کربلا دیدنی‌ترین منظره هستی است با جلوه‌ها و شگفتی‌های نو که با هر نگاهی، رازی از رازهای ‌آن گشوده می‌شود؛ ولی با این وجود هرگز اسرار آن، تمام شدنی نیست. اما عاشورا، روز کشت خون خدا در کویر جامعه ظلمت زده و اربعین، آغاز برداشت اولین ثمره آن است. از عاشورا تا اربعین نقطه‏ اوج عشق به امام حسین(ع) است و در این چهل روز تنها سخن محافل و مجالس اوست تا در طول عمر انسان بهانه‏ بیدارى ظلم ستیزى باشد.

در فرهنگ عاشورا، اربعين به چهلمين شب شهادت حسين بن علي(ع) گفته مي شود که مصادف با روز بيستم ماه صفر است. در روز بيستم صفر، شيعيان، در سوگ ابرمردی می نشینند كه حیات اسلام مدیون رگ‌های پاره پاره‏ ی اوست. اربعین، روزی است که اسرای کربلا از شام به سوی مدینه مراجعت کردند و نیز روزی می باشد که جابر بن عبدالله برای زیارت امام ‌حسین (ع‌) وارد کربلا شد. [10]

 

نتایج و پیامدهای نهضت عاشورا

قیام و نهضت امام حسین (ع) آثار و نتایج بزرگی در جامعه اسلامی بر جا گذاشت که ذیلاً برخی از آن ها را به عنوان نمونه مورد بررسی قرار می دهیم:

۱ـ رسوا ساختن هیئت حاکمه

از آنجا که بنی امیه به حکومت و سلطنت خود رنگ دینی می دادند و بنام اسلام و جانشینی پیامبر بر جامعه اسلامی حکومت می کردند و با شیوه های گوناگون (مانند جعل حدیث، جذب شعرا و محدثان، تقویت فرقه های جبر گرا و…) جهت تثبیت موقعیت دینی خود در جامعه می کوشیدند، قیام و شهادت امام حسین (ع) بزرگترین ضربت را بر پیکر این حکومت وارد آورد و هیئت حاکمه وقت را رسوا ساخت؛ بویژه آنکه سپاه یزید در جریان فاجعه عاشورا یک سلسله حرکات ناجوانمردانه همچون بستن آب به روی یاران امام حسین (ع)، کشتن کودکان، اسیر کردن زنان و کودکان خاندان پیامبر و امثال این ها انجام دادند که به رسوایی آنان کمک کرد و یزید بشدت مورد نفرت عمومی قرار گرفت، به طوری که «مجاهد»، یکی از شخصیت های آن روز، می گوید:

« به خدا سوگند مردم عموماً یزید را مورد لعن و ناسزا قرار دادند و به او عیب گرفتند و از او روی گرداندند»[11]

یزید با آنکه در آغاز پیروزی خود بسیار شادمان و مغرور بود، در اثر فشار افکار عمومی قافیه را باخته و گناه کشتن حسین بن علی (ع) را به گردن عبید الله بن زیاد (حاکم کوفه) افکند.

۲ـ احیای سنت شهادت

پیامبر اسلام با آوردن آیینی نو که بر اساس ایمان به خدا استوار بود، سنت شهادت را پی ریزی کرد و به گواهی تاریخ، عامل بسیاری از پیروزی های بزرگ مسلمانان، استقبال آنان از شهادت در راه خدا به خاطر پیروزی حق بود. اما پس از در گذشت پیامبر، در اثر انحراف حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود، گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنایم به مرکز خلافت و عوامل دیگر، کم کم مسلمانان روحیه سلحشوری را از دست دادند و به رفاه و آسایش خو گرفتند، به طوری که هر کس به هر نحوی قدرت را در دست می گرفت، مردم از ترس از دست دادن زندگی آرام و گرفتار شدن در کشمکش های اجتماعی براحتی از او اطاعت می کردند، و ستمگرانی که بنام اسلام بر آن مردم حکومت می کردند، از این روحیه آنان استفاده می کردند و هر چه از عمر حکومت بنی امیه می گذشت، این وضع بدتر می شد تا آنکه در اواخر عمر معاویه و آغاز حکومت یزید به اوج خود رسید.

در آن زمان شیوخ قبایل و رجال دینی، غالباً مطیع زر و زور بودند و وجدان و شخصیت خود را در برابر مال و ثروت نا چیز دنیا می فروختند. رهبران دینی و سیاسی آن روز، با آنکه از ریشه پست خانوادگی «عبید الله بن زیاد» کاملاً آگاه بودند، در برابر وی سر تسلیم فرود می آوردند. این گونه افراد نه تنها در برابر یزید و ابن زیاد، بلکه در برابر زیر دستان ستمگر آن دو نیز مثل موم نرم و مطیع بودند، زیرا جاه و مال و نفوذ در اختیار آن ها بود و این عده می توانستند در سایه تقرب و دوستی با آنها به نام و نان و نوایی برسند.

تنها چیزی که مورد توجه این گونه افراد بود و خیلی مواظب آن بودند، این بود که مقرریشان قطع نشود. آنان از ترس قطع شدن مقرری، دستور روسا و رهبران خود را بی کم و کاست اجرا می کردند و از بیم این موضوع، با هر گونه صحنه ظلم و فساد که روبرو می شدند، لب به اعتراض و انتقاد نمی گشودند.

قیام امام حسین (ع) این وضع را دگرگون ساخت و سنت شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد. حسین (ع) با قیام خود، پرده از روی زندگی آلوده و پست مسلمانان برداشت و راه نوینی پیش پای آنان گذاشت که در آن سختی هست، حرمان هست، اما ذلت نیست.

برای آنکه میزان تاثیر قیام امام حسین (ع) در بیداری روح حماسه و شهادت در جامعه اسلامی آن روز روشن گردد، باید توجه داشت که جامعه اسلامی پیش از حادثه عاشورا (با صرفنظر از اعتراض های موضعی و مقطعی چون حرکت حجر) بیست سال به سکوت و تسلیم گذرانده بود و با آنکه در این مدت نسبتاً طولانی موجبات قیام فراوان بود، کوچکترین قیام اجتماعی رخ نداده بود.

در جنبش مردم کوفه نیز، که به آمدن مسلم انجامید، دیدیم که یک تهدید دروغین آمدن لشکر شام چگونه انبوه مردم را از گرد نماینده شجاعِ سالار شهیدان (ع) پراکنده ساخت.

فاجعه کربلا وجدان دینی جامعه را بیدار کرد و تحول روحی ای به وجود آورد که شعاع تاثیر آن، جامعه اسلامی را فرار گرفت، و همین کافی بود که مردم را به دفاع از حریم شخصیت و شرافت و دین خود وا دارد، روح مبارزه را -که در جامعه به خاموشی گراییده بود- شعله ای تازه بخشد، و به دل های مرده و پیکرهای افسرده، حیاتی تازه دمیده آن ها را به جنبش درآورد.

از نخستین جلوه های این تحول، قیام و مخالفت «عبد الله بن عفیف ازدی» در کوفه بود. آنگاه که پسر زیاد نخستین سخنرانی پس از جنگ مبنی بر اعلام پیروزی خود را با دشنام و ناسزا به امام حسین (ع) آغاز کرد، با خروش و فریاد اعتراض عبدالله بن عفیف که مردی نابینا بود روبرو گردید. پسر زیاد دستور بازداشت او را صادر کرد. افراد قبیله عبدالله او را به منزل رساندند. پسر زیاد گروهی از دژخیمان را جهت دستگیری او فرستاد. عبدالله با شجاعت در برابر یورش آنان مقاومت کرد، ولی سر انجام دستگیر شد و به شهادت رسید[12، 13 و 14].

۳ـ قیام و شورش در امت اسلامی

قیام بزرگ و حماسه آفرین امام حسین (ع) سر چشمه نهضت ها و قیام های متعدد در جامعه اسلامی گردید که به عنوان نمونه برخی از آن ها را مورد بحث قرار می دهیم:

قیام توابین: نخستین عکس العمل مستقیم شهادت امام حسین (ع) جنبش توابین در شهر کوفه بود. همین که امام حسین (ع) به شهادت رسید و ابن زیاد از اردوگاه خود در نخلیه به شهر بازگشت، شیعیانی که فرصت طلایی یاری امام در کارزار عاشورا را از کف داده بودند، به شدت پشیمان شده خود را ملامت نمودند. آنان تازه متوجه شدند که اشتباه بزرگی مرتکب شده اند، زیرا حسین (ع) را دعوت نموده و سپس از یاری او دست نگهداشته اند و او که بنا به دعوت آن ها به عراق آمده بود، در کنار شهر آنان به شهادت رسیده و آن ها از جا تکان نخورده اند! این گروه احساس کردند که ننگ این گناه از دامن آن ها شسته نخواهد شد مگر آنکه انتقام خون حسین (ع) را از قاتلان او بگیرند و یا در این راه کشته شوند.

به دنبال این فکر بود که شیعیان نزد پنج تن از روسای خود در کوفه که عبارت بودند از: «سلیمان بن صرد خزاعی»، «مسیب بن نجبه فزاری»، «عبد الله بن سعد بن نفیل ازدی»، «عبد الله بن وال تمیمی» و «رفاعه بن شداد بجلی» رفتند و در منزل سلیمان اجتماعی تشکیل دادند.[15]

به دنبال این اجتماع، سلیمان بن صرد جریان را به (سعد بن حذیفه بن یمان) و شیعیان دیگر (مدائن) نوشت و از آنان یاری خواست. آنان نیز دعوت سلیمان را پذیرفتند همچنین سلیمان به (مثنی بن مخرمه عبدی) و شیعیان دیگر (بصره) نامه نوشت و آنها نیز پاسخ مساعد دادند.

۴ـ انقراض بنی امیه

بحث اجمالی پیرامون نهضت توابین و قیام مختار، از این جهت صورت گرفت که این دو قیام تاریخی از نظر زمانی به فاصله کمی پس از شهادت امام حسین (ع) رخ داده اند، وگرنه می دانیم که قیام های نشات گرفته از نهضت امام حسین (ع) منحصر به این ها نبوده است، بکله طی سال های بعد چندین قیام صورت گرفت که بزرگترین آن ها انقلاب عباسیان بود که در سال ۱۳۲هجری به پیروزی رسید و بساط حکومت بنی امیه را برچید. نیرومندترین عامل پیروزی عباسیان در این انقلاب، شرح ستمگری های بنی امیه نسبت به بنی هاشم و مظلومیت این خاندان بود و از نظر تحریک خشم مردم بر ضد بنی امیه، یاد آوری شهادت امام حسین (ع) بیشترین تاثیر را داشت.

 

منابع

  1. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 98، ص 228.
  2. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبرى، ج 4، ص 265-266.
  3. باقر شریف قرشی، حياة الامام الحسين بن علي، ج 2، ص 340.
  4. باقر شریف قرشی، حياة الامام الحسين بن علي، ج 3، ص 98.
  5. محمود اکبرزاده، حسين پيشواي انسان ها، ص 53.
  6. هاشم رسولی‌محلاتی، زینب عقیله بنی‌هاشم علیهاالسلام، تهران، نشر مشعر، 1308.
  7. نورالدين حائري‌جزايري، الخصائص‌الزينبيه (ويژگي‌هاي حضرت زينب عليهاالسلام)، قم، نشر المكتبه الحیدریه، 1383.
  8. اکبر اسدی؛ مهدی رضایی، زيباترين شكيب (زندگاني حضرت زينب سلام‌الله عليها)، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، مرکز تحقیقات اسلامی‌ جانبازان، 1378.
  9. مهدی شجاعی، آفتاب در حجاب، انتشارات نیستان، 1395.
  10.  حشمت الله قنبري همدانى، باخاندان وحي ازعاشورا تا اربعين، ناشر امیرکبیر.
  11.  سبط ابن الجوزى، تذكره الخواص، نجف، منشورات المكتبه الحیدریه، 1383هـ.ق ، ص 262.
  12.  محمد بن جریر الطبرى، تاریخ الاءمم و الملوك، بیروت، دار القاموس الحدیث، ج 6 ص 263.
  13.  ابو مخنف، مقتل الحسین، قم ، ص 207.
  14.  سید ابن طاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، قم، منشورات مكتبه الداورى، ص 69.
  15.   قرآن کریم، سوره بقره، آیه 54

فایل ها برای دانلود

Print
دسته ها: مقالات
کلمات کلیدی:
رتبه بندی این مطلب:
5/0

نام شما
ایمیل شما
عنوان
پیام خود را وارد کنید ...
x
 
 

اطلاعات تماس شما

بازخورد شما

آمار بازدید
دی ان ان