فلسفه ازدواج، موانع و راهکارها
فلسفه ازدواج، موانع و راهکارها
مریم جعفری
ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل خانواده و بالطبع، جامعه و اجتماع است و میزان اندیشه و تدبر در آن در میزان پیشرفت یا انحطاط و صعود یا سقوط جامعه تاثیر دارد. ازدواج دارای آثار و نتایج بسیاری است؛ از جمله: ارضای غریزه جنسی، تولید و بقای نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاک دامنی و عفاف و نتایج متعدد دیگر. نتایج اطلاعات متعددی که در مورد ازدواج انجام شده بر اهمیت آن در سلامت جسمانی و روانشناختی تأکیده کردهاند. در دهههای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. زندگی مشترک افقی است روشن و جلوهگاهی زیبا برای تولدی دوباره؛ مشروط بر آنکه وجوه ضروری این اشتراک، یعنی تواناییها و مهارتهای خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد انسان رؤیت و ملاحظه شود. پژوهشهای به عمل آمده نشان میدهد که با ثباتترین ازدواجها آنهایی هستند که زن و شوهر بیشترین شباهتها را با هم داشتهاند که نمونه بارز آن پیوند آسمانی حضرت علی (ع) با فاطمه (س) برترین بانوی جهان، در نخستین روز از آخرین ماه سال قمری (ذیحجه) میباشد.
ازدواج وحدتی اجتماعی یا قراردادی قانونی است که باعث بوجود آمدن خویشاوندی میشود. ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینی است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در فرهنگها و کشورهای مختلف برقرار میشود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و غالباً توسط مراسم عروسی رسمی میشود، که به آن زناشویی هم گفته میشود. معمولا عمل ازدواج باعث بوجود آمدن، هنجار یا الزامات قانونی میشود. مهمترین نکته برای داشتن یك ازدواج موفق این است که "شناخت" مقدم بر "عشق" باشد. به عبارت دیگر، یك انتخاب درست بر مبنای شناخت شکل میگیرد و بعد از شناخت طرف مقابل، عشق به وجود میآید. از پیش شرطهایی لازم برای رسیدن به شناخت قبل از ازدواج مهمترین قدم، رسیدن به خود آگاهی و طی کردن مراحل خودشناسی است. فرد باید قبل از هر انتخابی، نقاط ضعف و قوت خود را به طور کامل بشناسد، هدف و ارزشهای زندگیاش را مشخص کند و با شناسایی ملاکهای یك انتخاب موفق دست به انتخابی شایسته بزند. روانشناسان معتقدند فردی میتواند انتخاب شود و دست به انتخاب بزند که مراحل پنجگانه بلوغ (رشد جسمانی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و روانی) را گذرانده باشد. البته نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که هیچ انسانی کامل نیست و باید فردی را انتخاب کنیم که تا حد ممکن به ایدهآلهای ما نزدیك باشد و هیچ صددرصدی وجود ندارد.
اسلام - به عنوان یک مکتب آسمانی- ازدواج را نه تنها کاری محبوب و مقدس دانسته، بلکه جوانان را مؤکدا بدان توصیه کرده است. هر ازدواجی دارای اهداف خاص خود است، ولی در این میان، برخی از اهداف کم ارج و کم اهمیت و در نتیجه، ناپایدارند و نمیتوانند برای همیشه و یا حتی مدتی دراز خوشبختی زوجین را تضمین کنند. برخی نیز ارجمند، مهم و در نتیجه پایدارند. بنابراین، شایسته است ازدواج با توجه به این اهداف در نظر گرفته شود. ازدواج از این نظر که عاملی برای نجات از آلودگی، موجبی برای نجات از تنهایی و سببی برای بقای نسل است، خودداری از آن همیشه سبب ایجاد بیتعادلی، نابهنجاری رفتاری و زمانی هم فساد شخصیت و حتی بیماری جسمی میگردد. بنابراین، بهترین و بالاترین نعمتها برای هر زن و مرد از نظر اسلام تشکیل خانواده است. گمان نمیرود از بین مکاتب و مذاهب، هیچ مذهبی به اندازه اسلام درباره ازدواج بحث کرده باشد. ازدواج از نظر اسلام امری مستحب، مورد تاکید و از سنن انبیا علیهم السلام معرفی شده و جوانی که بدان تن دهد در حقیقت، همگام با آفرینش و سعادتمند است. ازدواج از نظر اسلام پیمان مقدسی است که برقراری آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات، سنن و قوانین خاصی صورت میگیرد. معمولا میگویند که خانواده مسئول بسیاری از عیوب و بدبختیهای جامعه است. این مطلب قابل قبول است، ولی در عبارتی گویاتر و رساتر میگوییم: در واقع، عدم خانواده به معنای واقعی کلمه است که مسئول عیوب و بدبختیهاست و این اغلب بدان دلیل است که در تشکیل آن فکر و هدف ارزیابی شده وجود نداشته است. خانواده از قدیم الایام، مرکز هرگونه ثروت اجتماعی و کانونی برای تولید و پرورش شخصیتهاست، سرنوشت و حیات آن به سرنوشت و حیات جامعه بستگی دارد و نقش آن در وحدت و عظمت یک جامعه فوقالعاده اساسی است. لذا، چنین مهمی را نمیتوان به مسامحه و سهل انگاری نگریست. انسان در زندگی نیازهایی دارد که باید تامین شود و همانگونه که از نظر غذا و دوا و لباس و مسکن نیازمند است، از نظر غریزه جنسی و دیگر غرایز فکری و اخلاقی نیز نیازمند است.
فلسفه و هدف از ازدواج
هدف از ازدواج هم برای مرد و هم برای زن، پاسخ مثبت دادن به سنت الهی و تولید نسل است. لذا، هر دو در این زمینه بر یک عقیدهاند. فلسفه ازدواج بر اساس این دو مبنا ملاک دین و نجابت است. در نتیجه، هدف از ازدواج و تولید نسل، مقدس میگردد و هیچ یک از مادیات ملاکی برای آن به حساب نمیآید. اصولا فلسفه خلقت زن و مرد (زوجیت) تولید مثل است، همانگونه که این زوجیت در سایر حیوانات و حتی گیاهان نیز وجود دارد. نکته اصلی که باید در ازدواج مورد توجه هر دو طرف باشد دین و کمال است [12]. از این رو، از روایات نقل شده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام چنین بر میآید که هر کس ممکن است به یکی از این چهار دلیل ازدواج کند: 1) پول، 2) دین، 3) زیبایی، 4) شهرت و عنوان. بین این چهار هدف، دین از همه بالاتر و بهتر است.
اما به طور کلی، ضرورتهای ایجابکننده ازدواج عبارت است از
الف) ضرورتهای فردی:
1- پاسخ مثبت به فطرت: انسان به حکم فطرت، دارای غریزه جنسی است و طبیعت و فطرتش ایجاب میکند که رشد نماید، به سوی کمال برود و وقتی رشد یافت و به درجه کمال رسید ارضا و اقناع شود. بر این اساس، برای حفظ جان و تعادل نظامات روانی، ضروری است که آدمی به ازدواج تن دهد.
2- موجبی برای بروز استعدادها: استعدادها برای بروز و تکامل خود نیازمند محیطی امن و آرامند. ازدواج برای جوان آرامش و آسایش ایجاد میکند، استعدادهای او را به حرکت در میآورد و به او امکان میدهد که از آن به نیکی بهرهبرداری کند.
3- موجب امنیت و آسایش: اصولا «بلوغ» یعنی شکوفایی غریزه، چه برای پسر و چه برای دختر که همراه بحران است. ازدواج این بحران را تسکین میدهد، برای جوان محیط امن و آرام ایجاد مینماید، در سایه وجود عواطف خانوادگی، روح سرکش او مهار میشود و موجباتی برای برخورداری او از نیروی فکری فراهم میشود.
4- موجب نجات از تنهایی: به عقیده دانشمندان و فلاسفه، انسان موجودی مدنی الطبع و بالفطره اجتماعی است. از این رو، محتاج پناه و یاور و یاری دلدار است. ازدواج این فایده را دارد که آدمی را از تنهایی و اعتزال نجات دهد و همدلی در کنار او، در بستر او و در آغوش او قرار دهد تا وجودش را عین وجود خود بداند و در غم و دردش شریک باشد.
ب) ضرورتهای اجتماعی:
ازدواج هرچند از یک نظر، مسئلهای شخصی و خصوصی است، ولی از نگاهی دیگر، دارای جنبه و اهمیتی اجتماعی میباشد. بر این اساس، ازدواج از ارکان مدنیت و راهی مطمئن برای تامین آسایش جامعه و رفاه بشریت است. سود و زیان ازدواج تنها متوجه زوجین نیست، بلکه افراد اجتماع نیز به گونهای از آن برخوردار میشوند.
بیتردید، ازدواج رابطهای است که طرفین ربط را تا حد زیادی از بیبند و باری و روابط نامشروع و انحرافات اخلاقی و جنسی مصون میدارد. این موضوع به تناسب حال طرفین و محیط اجتماعی و امکان انجام سایر گناهان متفاوت است. همچنین سایر جنبههای شخصی و اجتماعی نیز در این زمینه مؤثر میباشد که گاهی این عمل سبب مصونیت انسان از نیمی از گناهان و معاصی و گاهی بیشتر است. لذا، در بعضی از روایات ازدواج را وسیله حفظ نیمی از دین و برخی روایات، دو سوم دین بیان کردهاند [3].
زندگی هر یک از زن و شوهر منقسم به دو قسم است: 1) روابط داخلی و خانوادگی؛ 2) روابط خارجی و اجتماعی.
بنابراین، زن صالح در خانواده وسیله تحقق سعادت مرد در نیمی از زندگانی او و مرد نیکوکار برای زن وسیله سعادت نیمی از روابط حیاتی اوست؛ زیرا ازدواج وسیله موفقیت هر یک از طرفین در مقدار زیادی از وظایف عبادی خواهد بود که در روایات ائمه اطهار علیهم السلام به نیمی از دین تعبیر شده است.
ج) ضرورتهای مذهبی:
ضرورتهای مذهبی ازدواج از دو جنبه قابل بررسیاند: از جنبه آیات و از جنبه روایات.
1) ازدواج در آیات: این سؤال همواره مطرح بوده است که چرا خداوند انسانها و یا حیوانات و حتی گیاهان را زوج آفرید؟ فلسفه زوجیت انسانها، گیاهان و حیوانات چیست؟ در پاسخ به این سؤال، به اجمال میتوان گفت که فلسفه زوجیت در انسانها به ازدواج باز میگردد. اما پس از آن، این سؤال مطرح میگردد که آیا ازدواج فقط برای تأمین غریزه جنسی است؟ آیا برای شروع مسائل اجتماعی است؟ آیا برای ایجاد انس میان دو زوج مخالف با هم است؟ در پاسخ باید گفت که خیر، هدف از ازدواج این مسائل نیست. فلسفه ازدواج چیز دیگری است و آن امتداد نسل، بقای آن و اتمام ترکیبات عاطفی زن و مرد به دلیل تولید مثل میباشد، همانگونه که در برخی از آیات به این مطلب اشاره شده است: خداوند در سوره نساء، آیه 7 میفرماید: «ای مردم، بترسید از پروردگار خود که شما را از یک تن آفرید و از او جفتش را بیافرید و از آنان مردان و زنان بسیاری گسترانید و بترسید از خداوندی که از او و از ارحام پرسش میشود. خداوند بر شما نگاهبان است». در آیه 11 سوره شوری نیز میفرماید: «او پدید آورنده آسمانها و زمین است. برای شما از جفت خودتان همسرانی قرار داد و از جنس حیوانات نیز جفتهایی آفرید تا بر شما بیفزاید و نسل تکثیر پیدا کند. همانند او چیزی نیست. او شنوای بیناست [1].
2) ازدواج در روایات: اسلام در این زمینه، دو دسته را مخاطب قرار داده است و ازدواج را به آنها توصیه میکند:
- کسانی را که به قصد ارضای غریزه شهوت و محافظت از آلودگی ازدواج میکنند، ولی از پیدایش نسل جلوگیری مینمایند.
- کسانی را که علاوه بر ارضای غریزه شهوانی، قصد تشکیل خانواده نیز دارند و در نتیجه، خواهان نسل هستند. اما به طور کلی، دسته دوم بیشتر مورد خطاباند؛ زیرا خانواده بدون فرزند در همان وصلت و گوشه حجله، بدون استمرار و دنباله خلاصه میشود.
نظر به وجود منافع و اهمیتهای ازدواج است که اسلام آن را تایید کرده و ضرورت آن را در درجه اول اهمیت و مورد تاکید قرار داده است. ضرورتهای ازدواج از نظر اسلام به قرار ذیل است:
- محبوبترین بنا: بنای تشکیل خانواده در اسلام محبوب است، تا آنجا که هیچ سازمان و بنایی نزد خدا محبوبتر از آن نیست. لذا، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرمایند: «نزد خداوند هیچ بنایی محبوبتر از خانهای نیست که از طریق ازدواج آباد گردد» [4].
- عامل حفظ پاک دامنی و کسب اخلاق نیک: ازدواج از نظر اسلام وسیلهای برای پاکدامنی و پاکدامن زیستن است. رسول خدا صلی الله علیه و آله به زیدبن حارثه فرمودند: ازدواج کن تا پاکدامن باشی [3] و در سخنی دیگر، فرمودند: مردان را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیکو، ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد گرداند [5]. در روایتی دیگر، به زنی که گفته بود، دیگر ازدواج نخواهم کرد، فرمودند: «ازدواج برای حفظ عفاف لازم است» [3].
- عامل تکمیل دین: ازدواج غیر از ایجاد نظم در زندگی، وسیلهای برای حفظ و تکمیل دین است. بدان دلیل، ازدواج تکمیلکننده ایمان است که به وسیله آن، بسیاری از گناهان از وجود آدمی ریشهکن میشود و راه برای سعادتمندی او از هر سو فراهم میگردد. لذا، رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را باز یافته است» در جای دیگر، فرمودند: «هر کس در ابتدای جوانی ازدواج کند شیطان فریاد میکند: ای وای، دو سوم دین خود را از شر من حفظ کرد» [3].
- موجب ازدیاد نسل: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «ازدواج کنید؛ زیرا من به زیادتی شما نسبت به امتهای دیگر در قیامت مباهات میکنم» [4].
- موجب ازدیاد مسلمانان: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «چه مانعی داردکه مؤمن زنی بگیرد تا خداوند فرزندی نصیبش کند که با کلمه لا اله الا الله زمین را گرانبار کند؟» [3].
- موجب ازدیاد روزی: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «روزی را به وسیله زن گرفتن زیاد کنید» [3]. در حدیث دیگری، امام رضا علیه السلام میفرمایند: «اگر خواستگاری آمد که دین و اخلاقش را پسندید او را اجابت کنید» [3]. در روایتی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «هر کس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستی ترک کند به خدا سوء ظن برده است، زیرا خداوند میفرماید: اگر (زن و شوهر) فقیر باشند خدا هر کدام را از کرم خود بینیاز میکند. بنابراین، در هر صورت، روزی زن و مرد با خداست» [3].
- نشانه پیروی از سنت پیامبر اکرم (ص): حضرت علی (ع) فرمودند: «ازدواج کنید، ازدواج سنت پیامبر صلی الله علیه و آله است» همچنین میفرمودند: «هر که میخواهد از سنت من پیروی کند، بداند که ازدواج سنت من است» [3].
- نشانه پیروی از سنت پیامبران: امام رضا (ع) فرمودند: «سه چیز از سنتهای پیامبران است: استعمال عطر، ازاله موهای زاید و ازدواج کردن» [3].
- موجب کسب طهارت معنوی: پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس میخواهد خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند باید هنگام مرگ متاهل باشد» [3].
- بهترین بهره و سود: امام رضا (ع) فرمودند: «پس از ایمان به خدا، هیچ انسانی بهرهای بهتر از همسری مسلمان به دست نیاورده است» [3].
- گشودن درهای رحمت الهی: پیامبر (ص) فرمودند: «درهای رحمت آسمان در چهار موقع گشوده میشود: 1- هنگام باریدن باران؛ 2- وقتی که فرزندی (از سر مهر) به صورت پدرش بنگرد؛ 3- زمانی که در خانه کعبه گشوده میگردد؛ 4- در وقت اجرای عقد نکاح» [3].
تشابه هویتی از رازهای ازدواج موفق
بخش دیگری از موفقیت در ازدواج به تشابه هویتی بر میگردد. زوجها باید در ۴ مورد حیاتی با هم شباهت داشته باشند:
1) اولین تشابه زن و شوهر تشابه "نظام ارزشی" است. اگر برای زن کسب ثروت و زندگی در رفاه ارزش اول باشد و برای شوهرش ادامه تحصیل و فعالیت علمی میتوان گفت بین آنها در نظام ارزشی تشابه هویتی وجود ندارد. همچنین اگر ارزش غالب برای زن فعالیتهای مذهبی و برای مرد ارزش غالب کسب درآمد و ثروت بدون توجه به موازین دینی باشد، اینجا هم تشابه هویتی وجود ندارد.
2) دومین تشابه هویتی به تشابه پایگاه اقتصادی زن و شوهر برمیگردد. هرکس روش هزینه کردن خود را با توجه به پایگاه اقتصادی خود یاد گرفته و الگوی ذهنی او نیز در خرج کردن، الگوی خانوادگی است. بنابراین اگر دختری ثروتمند عاشق پسری فقیر یا در سطح متوسط و راضی به ازدواج شود این ازدواج به دلیل عدم تشابه هویت اقتصادی والدین آنها در معرض تهدید و بایکویت خانواده دختر و تلخکامی ابتدای زندگی مشترک خواهد بود. تفاوت پایگاه اقتصادی اغلب زمینه اختلافهای خانوادگی را به وجود میآورد. شك و شبهه، نظر داشتن به پول خانواده همسر و نیز عدم امکان خرج کردن پا به پای خانواده همسر پولدار از مواردی است که معمولا به چشم میخورد.
3) سومین تشابه، تشابه اجتماعی است. مشابهت سطح تحصیلات زن و شوهر یکی از شاخصهای تشابه هویت اجتماعی است. تفاوت زیاد در سطح تحصیلات همسران میتواند به عنوان زمینهای برای بروز اختلافات بعدی مطرح باشد. در این زمینه نیز مردان دوست ندارند از نظر تحصیلات پایینتر از همسرانشان باشند. اغلب ازدواج دانشجویان با یکدیگر در این زمینه شانس موفقیت بیشتری را نشان میدهد. آمارهای غیررسمی حاکی از جداییهای بسیار اندک ازدواجهای دانشجویی در مقایسه با ازدواجهای دیگر جامعه است.
4) چهارمین شاخص تشابه هویتی را میتوان در تشابه فرهنگی دانست. در هر شهر و روستایی آداب و رسوم و الگوهای پذیرفته شدهای وجود دارد که برای مردم آن منطقه ارزشمند است. معمولا ازدواج با همسری از شهر و دیار دیگر میتواند زمینهساز اختلاف باشد. گاهی عدم درک فرهنگ طرف مقابل و نیز گاهی تصورات غلط برتری شهری بر روستایی یا برتری فرهنگ یك شهر بر شهر دیگر میتواند از عوامل زمینهساز اختلاف زناشویی به شمار برود [2].
فصلهای عشق
یک رابطه، مانند باغچهای میماند. اگر قرار است که رونق بگیرد، باید بهطور مرتب آبیاری شود. با در نظر گرفتن فصلها و تغییر آب و هوا باید توجه خاصی به آن بکنیم. دانههای جدیدی باید کاشته شود و علفهای هرز باید بیرون کشیده شود. همینطور هم برای زنده نگه داشتن جادوی عشق، باید فصلهای آن را درک کرده نیازهای مخصوص عشق را بپرورانیم.
- بهار عشق: عاشق شدن مثل فصل بهار است. احساس میکنیم که انگار تا ابد شاد خواهیم بود. تصورش را نیز نمیتوانیم بکنیم که یارمان را دوست نداشته باشیم. این روزگار معصومیت ماست. انگار عشق ابدی است. روزگار سحرآمیزی است چراکه همه چیز بیعیب و ایراد است و بیهیچ تلاشی بدست میآید. انگار که ما کاملا برای هم ساخته شدهایم. بیهیچ تلاش خاصی و با هماهنگی میرقصیم و بهخاطر خوشاقبالی خود شادمانی میکنیم.
- تابستان عشق: در طول تابستان عشقمان، متوجه میشویم که یار ما آنقدرها هم که فکر میکردیم بیایراد نیست و ما باید روی رابطهمان کار کنیم. نهتنها یار ما از سیارهای دیگر است بلکه او انسانی است که اشتباه میکند و در بعضی موارد عیب و نقص دارد. کلافگی و یأس ظهور میکند. علفهای هرز را باید از ریشه بیرون کشید. زیر آفتاب داغ، گیاهان نیاز به آبیاری بیشتری دارند. دیگر آسان نیست تا عشق بورزیم و محبتی را که نیازمندیم، دریافت کنیم. ما کشف میکنیم که همیشه شاد نیستیم و احساس عشق نمیکنیم. این تصویری از عشق ما نیست. خیلی از زوجها در این مرحله سرخورده میشوند. آنها نمیخواهند روی رابطهشان کار کنند. آنها بهطور توهمانگیزی توقع دارند که در تمام مدت فصل بهار باشد. آنها یار خود را مقصر دانسته وا میدهند. آنها متوجه نیستند که عشق همیشه به آسانی بهدست نمیآید؛ گاهی هم زیر آفتاب داغ زحمت زیادی باید کشید. در فصل تابستان عشق، لازم است که نیازهای همسرمان را بپرورانیم و همینطور هم عشقی را که نیاز داریم طلب کنیم و بدست بیاوریم. این مسئله به خودی خود پیش نمیآید.
- پاییز عشق: چون در طول تابستان به باغچه خود رسیدگی کردهایم، حالا میتوانیم محصول زحمت خود را برداشت کنیم. پاییز از راه رسیده است. با پذیرفتن و درک عیبهای خود و همسرمان، عشق کامل و بالغتری را تجربه میکنیم. زمان شکرگزاری و سهم بردن فرارسیده است. با سخت کوشی که در طول تابستان داشتیم، اکنون میتوانیم استراحت کرده از عشقی که خالقش بودهایم لذت ببریم.
- زمستان عشق: سپس، دوباره هوا تغییر میکند و زمستان فرا میرسد. در تمام مدت سرما و ماههای بیثمر زمستان، تمام طبیعت در لاکش فرو میرود. اکنون زمان استراحت، اندیشه و تجدید نظرهاست. در روابط، این زمانی است که ما دردهای التیام نیافته و یا سایهای از خود را تجربه میکنیم. زمانی است که سرپوشها برداشته میشود و احساسات جریحهدار میشود. این زمان رشد ما در انزواست و نیاز داریم تا برای کسب عشق و تکامل، بیشتر از همسرمان به خود امید داشته باشیم. وقت بهبود است. این زمانی است که مردها درون غارشان به خواب زمستانی میروند و زنها در قعر چاه خود فرو میروند. بعد از اینکه در طول زمستان تاریک عشق، محبت دیده و درمان شدیم، بهار ناگزیر برمیگردد. بار دیگر ما از نعمت امید، عشق و فراونی امکانات سرشار میشویم. بر اساس شفای درونی و کندوکاو روح خود در این سفر زمستانی، ما قادر میشویم تا صادق و بیریا شده بهار عشق را احساس کنیم [7].
تصمیمگیری برای ازدواج
بر اساس اصل تناسب گفته میشود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی، فرهنگی و شخصیتی، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت و بر اساس اصل الویتبندی گفته میشود چون در عمل، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبهها مطابق با شرایط و مدارک فرد باشد کم است، بنابراین توصیه میشود با اولویتبندی و امتیازدهی به هر یك از جنبههای مورد ملاک، تصمیمگیری را انجام دهند. این نوع اولویتبندی در کلیه تصمیمگیریها مورد نظر است [6].
موانع ازدواج و برخی پیامدهای تجرد از دیدگاه آیت الله سیدمحمد حسینی شیرازی
براساس آمار و اطلاعات بدست آمده، عزوبت (مجرد ماندن دختران و پسران) مشکل مشترک کشورهای اسلامی است؛ و البته دختران بیش از پسران از زیانهای بوجود آمده در این زمینه، آسیب میبینند. این آفت از زمانی پدید آمد و دامن گسترد که تقلید از غربِ مادیگرا، تمام جوامع اسلامی را فرا گرفت و آنان قوانین اسلامی را ترک کردند؛ قوانینی که ره آورد قرآن بود و رسول خدا و اهل بیت پاکش آنها را تبیین کردند. البته این مشکل یک مشکل انسانی است؛ چون همه دختران و پسران را با هر گرایش و اعتقاد در بر میگیرد.
مانع اول: لغو قانون جواز تملک زمینهای بایر؛ مانع دوم: امت پراکنده اسلامی؛ مانع سوم: از میان رفتن برادری اسلامی؛ مانع چهارم: محدودیتهای بیاساس قانونی؛ مانع پنجم: بیکاری.
پیامد اول: مشکلات بیشمار اجتماعی؛ پیامد دوم: ترک حجاب؛ پیامد سوم: گسترش فحشا؛ پیامد چهارم: استمناء؛ پیامد پنجم: شیوع هم جنس گرایی میان زنان؛ پیامد ششم: شیوع هم جنس گرایی میان مردان؛ پیامد هفتم: ابتلا به بیماریهای گوناگون [8].
موانع ازدواج دختران و پسران از دید خود آنها
مطالعات ملی نشان میدهد در حالی که «نداشتن ثبات شغلی» پس از «بیکاری» از مشکلات و موانع اصلی ازدواج پسران از منظر کل جوانان است. «آزاد نبودن در انتخاب همسر دلخواه» پس از «پیدا نکردن فردی که به عنوان همسر دارای خصوصیات دلخواه باشد» مهمترین مانع ازدواج دختران جوان به شمار میرود. کل جوانان «نبود حس مسئولیتپذیری در فرد» را مانع ازدواج برای دختران و «نداشتن توان مالی کافی» برای پسران میدانند و پس از آن پسران «پیدا نکردن فردی که به عنوان همسر دارای خصوصیات دلخواه باشد» را دارای اهمیت دانستهاند. پس از این عامل در حالی که «عدم امکان تهیه مسکن مناسب» به عنوان یکی از مشکلات پسران برای ازدواج است. «بیبرنامه بودن در زندگی» برای دختران از مشکلات اصلی ازدواج مطرح میشود. «وجود ملاکهای سختگیرانه خانواده» در ازدواج برای دختران، بیش از پسران تبدیل به مشکل شده است. درحالی که از منظر پسران جوان کشور، برای پسران «شروط دست و پاگیر خانواده دختر» در رتبه بالایی از موانع ازدواج قرار دارد. برای دختران «سختگیر بودن در انتخاب همسر» در رتبه بالا قرار میگیرد. گفتنی است «نقص جسمانی»، «عدم بلوغ شخصیتی کافی در فرد» و «ناتوانی والدین در راهنمایی برای ازدواج» در میان دختران در این سلسله مراتب دارای رتبه بالاتری است. در حالی که «نداشتن کارت پایان خدمت وظیفه یا معافیت» برای پسران به عنوان مانع ازدواج مطرح است، دختران دارای مشکلی به نام «ناتوانی مالی والدین در تدارک ازدواج» برای فرزندان هستند و «فراهم نبودن جهیزیه» برای دختران مطرح میشود. این در شرایطی است که با وجود مانعی به نام «اولویت دادن به ادامه تحصیل» برای ازدواج دختران، پسران به ادامه تحصیل به عنوان مانعی برای ازدواج نگاه نمیکنند. در حالی که از سوی جوانان «فراهم نبودن وسایل زندگی» مشکل پسران برای ازدواج است و دختران «محدود بودن دایره انتخاب همسر» را مشکل خود میدانند. درنهایت دختران بیش از پسران به «بلوغ شخصیتی کافی در فرد» برای ازدواج اهمیت میدهند [2].
روابط دختر و پسر قبل از ازدواج
شریعت مبارک اسلام روابط دو جنس مخالف را با توجه به حد و حریمی تعریف میکند و در سنّت و سیرهی حضرت رسول (ص) به آن پرداخته شده است، که لازم است ما نیز به عنوان پیرو آن مکتب به رعایت آن همت گماشته و سعی در انتقال آن به نسل آینده خود داشته و بدان وسیله گامی در جهت اصلاح و سلامت جامعه برداشته باشیم، در حقیقت با اهمال و بیتوجهی در این مسیر امت اسلامی به سوی هرج و مرج و انحطاط اخلاقی کشانده خواهد شد. در دین اسلام روابط بین دختر و پسر به طور کلی ممنوع نگردیده است بلکه حدودی برای آن مشخص شده، به طوری که در آن نه افراطی باشد و نه تفریطی، یعنی همان خط اعتدال. اگر کوتاهی در اجرای حدود خداوند در این مسئله صورت گیرد چه خواهد شد؟ در این صورت ما را به سوی اوج فساد و انحطاط جامعه سوق خواهد داد یعنی به سوی بیاخلاقی و تجاوز به فرامین خداوند متعال. ما بسیاری از دختران و پسران را میبینیم که در چنین شرایطی هستند و ظاهرا هیچگونه راهنمایی و راهکاری برای آنها ارائه نمیشود. آیا این عدم ارائه راهنمایی به آنها به کمبود دین در ارائه الگوی درست و بهجا بر میگردد؟ در حالی که برای هر مسئلهای در سیره حضرت رسول(ص) و قرآن الگو و اسوهای ارائه شده است و این به دوری ما از قرآن و سنت و تقلیدهای کورکورانه از دنیای جدید بر میگردد نه به نقص در دین.
تحقیقات نشان میدهد که انگیزههای اصلی برقراری ارتباط در پسران مسئله جنسی، عاطفی و شناخت جنس مخالف است. شواهد بسیار زیادی وجود دارد که زنان بسیار کمتر از مردان مشتاق درگیر شدن در چنین روابطی هستند. نتایج مطالعهای هم نشان داده است مردانی که تن به روابط جنسی بیقید میدهند، به رابطه جنسی زودهنگام، نیز به داشتن چندین دوست از جنس مخالف تمایل دارند. خانواده میتواند نقش مهمی در پیشگیری از انجام روابط قبل از ازدواج داشته باشد. بنا بر برخی تحقیقات دیگر هم، سطح بالای ارتباط و مکالمه والد و نوجوان با سطح پایین قرارگیری در معرض ارتباط جنسی مخاطرهآمیز در ارتباط است.
وجود رابطه گرم و همراه با پذیرش والدین و عامل کنترل به ترتیب به عنوان عوامل مهم در پیشگیری از رفتارهای مخاطرهآمیز در نوجوانان دختر شناخته شده است، چنانچه بیشترین رفتارهای مخاطرهآمیز دختران، در بین افرادی با ویژگی روابط سرد و طردکننده با والدین بوده و کنترل در خانواده آنها از نوع اجبار و زور است. ارتباط نوجوانان با والدین در مورد روابط قبل از ازدواج بسیار ضعیف است. اگر چه رعایت آداب و سنن اجتماعی یکی از چارچوبهای نظری تفکر در جامعه ایرانی محسوب میشود؛ اما نوجوانان در دوره گذار قرار دارند که ممکن است بعضی از این سنن را نپذیرند و در برخی موارد رفتار آنها برخلاف هنجار جامعه باشد و این تضاد عقاید سبب دوری از خانواده و ارزشهای جامعه میشود. عدم توانایی نوجوان در جایگزینی مناسب باورهای جدید با قدیم موجب میشود فرهنگپذیری در ایران متاثر از فرهنگ غربی شود. در مطالعهای در تایوان دریافتند که ناتوانی جامعه در تطابق با گذار نسلی، ارتباط نامناسب نوجوان با والدین، میزان بروز بارداریهای ناخواسته را در نوجوانان افزایش داده است.
ازدواج سفید و زندگی سیاه
ازدواج سفید اصطلاحی است که این روزها مسئولان و رسانههای کشور برای توصیف و دستهبندی شکلی از روابط میان دختران و پسران استفاده میکنند که عنصر نکاح دایم در آن وجود ندارد. در این نوع رابطه، رابطه عاطفی و زناشویی، حمایتها و کنترلهای معمول زوجین، بدهبستانهای مالی، و سطحی از رفت و آمد با دوستان نزدیک و گاه خانوادهها وجود دارد. دختر و پسری، بدون عقد دایم و بیآنکه مراسم عروسی برگزار کنند، آپارتمانی اجاره کردهاند و با هم زندگی میکنند. به علت تابوهای ریشهدار اجتماعی که زندگی طرفین این رابطه را در بر میگیرد اغلب از جزئیات آن چیزی نمیدانیم. همه چیز، از آمار واقعی این «همباشی»ها تا آسیبهای احتمالیاش، در هالهای از ابهام قرار دارد و در نبود شفافیت فقط به اظهار نظرها و هشدارهای کلی اکتفا میشود. عدهای آن را ازدواج سیاه و معادل نوعی روسپیگری میدانند، گروهی آن را به بیمسئولیتی و بیتعهدی جوانان ربط میدهند، و برخی آن را به ماجراجوییهای آنها تقلیل میدهند. هر چه هست، دامنه تعابیر و تفاسیر آن گسترده است. دشواری تعریف دقیق این شکل از رابطه، که اساسا میل به ماندن در حوزه خصوصی دارد، خاص جامعه ما نیست. در دهه ۱۹۷۰ در امریکا، مناظرات آکادمیک جدی در میان جمعیتشناسان و جامعهشناسان این کشور بر سر تعریف این روابط و اینکه باید آنها را وضعیت «گذار» به ازدواج دیرهنگام تلقی کرد یا اساسا جایگزینی برای نهاد خانواده، در جریان بود. بر مبنای گزارشهایی که از نقاط مختلف جهان وجود دارد، این شکل از رابطه میتواند بسیار کوتاهمدت، مقدمهای برای ازدواج دایم، یا شکل بلندمدت «همباشی» طی سالها با تقسیم مسئولیتهای اجتماعی و اقتصادی میان یک زوج باشد.
فشارهای خانوادگی برای رعایت «آداب و سنن» معمول ازدواج از عللی است که افراد را ناگزیر از نادیده گرفتن این موانع و انتخاب این سبک زندگی میکند. نکته دیگری که عامل ترجیح این شکل از زندگی به ویژه در نظر زنان بوده است این است که آن را نسبت به ازدواج و زندگی خانوادگی وضعیت برابرتری در نظر میگیرند. عدهای از این هم فراتر میروند و این شکل رابطه را حتی متعهدانهتر از ازدواج رسمی میدانند. روشن است که اکثریت افراد جامعه به دلایل اخلاقی و عرفی با این روابط مخالفاند. اما مخالفتها با این شکل زندگی صرفا به تعارضات و دغدغههای اخلاقی محدود نمیشود و گاه برخاسته از تجربه زیسته افراد در این نوع زندگی است. آنچه در حرفهای مدافعان این سبک زندگی مزیت این نوع رابطه تلقی میشود میتواند به سادگی به عکس خود بدل شود. به عبارت دیگر، مخفیانه بودن این شکل از زندگی همان اندازه که امکان فرار افراد از قوانین ناظر بر ازدواج یا سنتهای دستوپاگیر را فراهم میکند و به زعم بسیاری رهاییبخش تلقی میشود، میتواند نقطه ضعف این روابط نیز باشد. افراد بیشترین آسیبها را از جایی میبینند که اتفاقا در شروع، نقطه قوت و امتیاز این روابط تصور میکردند. به دلیل فقدان حمایتهای خانوادگی، شبکه روابط اجتماعی و از همه مهمتر، حمایتهای قانونی از این شکل زوجیت، افراد در مقابل آسیبهای آن سکوت میکنند. خشونتها و سوءاستفادههای احتمالی معمولا بیان نمیشود و این امر به ویژه زنان را در وضعیت آسیبپذیری قرار میدهد [9].
ازدواج آسان
نهادهای سیاستگذار در حوزه ازدواج طی سالهای اخیر نسبت به تاخیر سن ازدواج هشدار داده و حتی برخی آمارهای مربوط به طلاق را نگران كننده خواندهاند. كاهش ازدواج و تمایل نداشتن جوانان به زندگی زناشویی و روی آوردن به زندگی غیرطبیعی تجرد، فاجعه بزرگی برای جهان بوده كه دامنگیر انسان قرن ما شده است. جامعه ما در عصر حاضر به دلیل وجود برخی موانع شاهد فرار جوانان از ازدواج و تشكیل خانواده است [13]. در ادامه به چند راهکار فرهنگی و اقتصادی اشاره میکنیم [14]:
راهکارهای فرهنگی آموزشی:
1) اقدام فرهنگی خصوصا از طریق رسانهها
2) سوق دادن نگرش خانوادهها در جهت اهمیت فوق العاده دادن به ازدواج فرزندان
3) اعطاء بینش به جوانان در جهت تلاش برای رفع موانع فرهنگی ازدواج
4) توجه دادن به خانوادهها در مورد صلاحیت تازه جوانها برای ازدواج
5) ممکن نشان دادن ازدواج آسان
6) ترغیب شخصیتها و متمکنین به انجام ازدواج آسان
7) سعی در رفع ترس جوانان از ازدواج
8) توجه دادن به خانوادهها در خصوص آثار منفی مهریه سنگین
9) فعالسازی صاحبان سخن و قلم در جهت تسهیل ازدواج
10) عدم پخش برنامههایی که جوانان را از ازدواج باز میدارد
11) آشنا کردن مردم با نظر دین در مورد آسانگیری ازدواج و همچنین ارتقاء سطح ایمان آنان
12) بررسی سیره اهل بیت علیهم السلام در مورد ازدواج آسان و بیان
13) اصلاح فرهنگ شغلی
14) نقد فرهنگ غلط لزوم ازدواج فرزند بزرگتر قبل از کوچکتر
15) نقد باور اهمیت بیش از حد به تحصیل برای دختران
راهکارهای اقتصادی:
1) ایجاد فرصتهای شغلی مناسب برای جوانان و محدود شدن اشتغال دختران توسط دولت
2) حل مشکل مسکن جوانان توسط دولت
3) کم کردن هزینههای مربوط به مراسم و خریدهای ازدواج با اختصاص سالن و فروشگاههای مخصوص و ...
4) ترغیب خیرین برای کمک به ازدواج جوانان
نتیجهگیری
ازدواج مقولهای است که با آن هر فرد، زندگی مشترک با جنس مخالفش را شروع میکند و این با اصول و قوانینی به ثبت میرسد و طرفین را الزام به تعهد میکند. آن کس که ازدواج نکند و تن به تشکیل خانواده ندهد، هم به خود جفا کرده است و هم به فردی دیگر از جنس مخالف که پاک دامن در انتظار همتای مؤمن برای تشکیل زندگی و بهرهمندی از نعمت و آسایش آن است. البته شکی نیست که در انتخاب همسر باید طرقی اندیشید تا زندگی زناشویی دچار نابسامانی نشود و کودکان پای به جهان نهاده حاصل آن دچار افسردگی و ماتم نگردند. در راستای رسیدن به مرحله ازدواج آموزشها و آگاهیهای لازم به جوانان و نوجوانان ارائه شود تا ازدواج به طلاق ختم نشود همچنین جهت ترغیب جوانان برای ازدواج فرهنگسازی مناسب و حمایتهای جدیتری لازم است تا آنهایی که نیاز به ازدواج دارند از راههای نامناسب (ازدواج سفید) وارد نشوند و زندگی خود را تباه نسازند. اصل دیگری که به فراموشی سپرده شده است ایمان و توکل به خداست که راهگشای بسیاری از ترسها و موانع موجود قبل از ازدواج است.
منابع
1) قرآن کریم.
2) فاطمه شعیبی، ازدواج موفق، کتاب الکترونیکی،1392. www.ketabesabz.com
3) شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، آل البیت، ج 20.
4) میرزا آقا نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج 14.
5) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 103.
6) ریتزر، جورج ؛ نظریههای جامعه شناسی در دوران معاصر؛ ترجمه محسن ثلاثی.
7) جانگری، مردان مریخی زنان ونوسی، ترجمه لوئیز عندلیب، اشرف عدیلی، نشرعلم، تهران، 1378.
8) آیت الله سیدمحمدحسینی شیرازی، جوانان؛ ازدواج و راهکارها، ترجمه خوشنویس.
9) سمیه قدوسی، فرنگیس بیات، ماهنامه زنان امروز، ازدواج سفید: درد یا درمان، شماره ۵، مهر ۱۳۹۳.
10) دیدار آشنا، فلسفه ازدواج در اسلام، فروردین و اردیبهشت 1378، شماره 10. www.hawzah.net
11) علی مشکینی، ازدواج در اسلام، ترجمه احمد جنتی، الهادی، قم، 1366.
12) سید محمدتقی میرسعسعانی، یک روح در دو بدن، محمدی، تهران، بی تا.
13) مریم حسین آبادی، راهكارهاي ترويج ازدواج آسان در جامعه، روزنامه رسالت، شماره 7150، 17/9/89، صفحه 7.
14) مبلغان، ازدواج آسان، مهر و آبان 1386، شماره 96. www.hawzah.net